طی کردن راه سخت برای خرید یک ماشین جدید
زمان آن فرا رسیده است که کادیلاک STS خود را با یک سواری جدیدتر جایگزین کنم، بنابراین چند هفته گذشته را صرف محدود کردن جایگزین های بالقوه کرده ام. من به اندازه کافی وسایل نقلیه خریده و فروخته ام که فرآیند ارزیابی من برای فروش مجدد وسایل نقلیه تا حدودی قطع شده و خشک شده است، اما به نظر می رسد خرید یک وسیله نقلیه شخصی جدید سوالات و پاسخ های بیشتری را به همراه دارد.
کادیلاک STS مانند بسیاری از رانندگان روزانه قبلی من از حراجی آمد. این یک خرید فرصت بود، به دلیل هزینه کم در آن زمان. سودآوری بر احساسات من برای بسیاری از تصمیمات خرید خودرو غلبه می کند. من بیشتر از اینکه به احساس آن اهمیت بدهم به هزینه خرید و بازسازی یک ماشین – و سودآوری بعدی آن هنگام فروش آن اهمیت می دهم.
راننده جدید روزانه من استاندارد بالاتری دارد و احساسات اکنون بخشی از معادله من شده است. هدف اصلی من برای وسیله نقلیه جدید انتخاب چیزی بود که برای رانندگی در جاده مورد علاقهام لذت بخش باشد، و همچنین چیزی که بتوان از آن برای یادگیری مهارت های رانندگی رقابتی تر استفاده کرد. من به مواد مصرفی مانند لنت ترمز و لاستیک نیز نگاه کردم و در نهایت اشاره ای کوچک به مصرف سوخت کردم.
من تلاش خرید خودروی خود را با تعیین بودجه خود در 30000 دلار آغاز کردم و به خودروهای نو و دست دومی که در منطقه من موجود بودند نگاه کردم. در بخش جدید، متوجه شدم که فورد فیستا و فوکوس ST به همراه سوبارو WRX که قیمت آن کمی بالاتر از هاچ فورد بود، در محدوده من قرار دارند. در قسمت مورد استفاده، من به یک پونتیاک G8 GT، یک کادیلاک CTS-V، همراه با یک مرسدس بنز E63 AMG و یک BMW 535i فکر کردم.
من نمونه هایی از هر یک از این وسایل نقلیه را پیدا کردم و آنها را در صفحه گسترده محاسبات هزینه های خود قرار دادم. صفحه گسترده شامل قیمت خودرو، هزینه سوخت و هزینه های بیمه است که به صورت ماهانه محاسبه می شود. این به من یک عدد گرد خوب برای کل هزینه ماهانه هر وسیله نقلیه می دهد. من همچنین مشخصات مصرف سوخت و عملکرد را فهرست کردم تا مجموعه دیگری از نقاط داده را برای مقایسه به من ارائه دهم.
علاقه من به موتورهای LS مرا به سمت G8 GT و CTS-V کشاند، اما تصمیم گرفتم که G8 GT را پس از رانندگی با موتورهای LS کنار بگذارم و دیدم که داخل خودرو چقدر قدیمی شده و اعداد مصرف سوخت چقدر پایین است. CTS-V نیز به دلیل هزینه بالای ماهانه از لیست من حذف شد. E63 هنگامی که نگاهی به مواد مصرفی و تعمیرات معمولی انداختم به دلیل خرابی احتمالی سیستم تعلیق بادی و روتورهایی که حداقل 1200 دلار برای هر مجموعه هزینه دارند، به سرعت از بین رفت.
535i تنها مدلی بود که در سمت کارکرده ایستاده بود. این یک خودروی سرگرمکننده با گیربکس 6 سرعته دستی است، اما هزینههای تعمیر و نگهداری اخیر کادیلاک قدیمی من به همراه دانش من در مورد تعمیرات محصولات قبلی BMW به سرعت ماشین را مورد توجه قرار داد.
راندن همه نامزدهای خودروی جدید سرگرم کننده بود، اما من Fiesta ST را به دلیل اندازه کنار گذاشتم. فوکوس ST و سوبارو دبلیو آر ایکس به عنوان دونده جلو از این نبرد بیرون آمدند. روی کاغذ، آنها مشخصات بسیار مشابهی دارند – جدای از چرخ های محرکشان. Focus ST مانند یک نوجوان مشتاق رانندگی می کند، در حالی که WRX ممکن است شما را فریب دهد تا فکر کنید به دلیل منحنی گشتاور نسبتاً سطحی خود، گاهی اوقات به طور طبیعی تنفس می شود.
من قصد نداشتم سانروف/مونروف نداشته باشم، اما به نظر میرسید که هر دو سازنده دوست دارند به محض اینکه شما گزینههای اضافی را انتخاب کنید، آنها را بسته بندی کنند. مدل پایه WRX را میتوان با چند گزینه در اختیار داشت، اما اگر میخواستید به سطح Premium بروید، مجبور میشوید برای داشتن چرخهای 18 اینچی، چراغهای مه شکن و بستهبندی در هر شرایط آب و هوایی، یک مونروف داشته باشید. از آنجایی که هیچ یک از این گزینه ها واقعاً مرا جذب نکرد، تصمیم گرفتم به یک مدل پایه نگاه کنم که قیمت MSRP برای من در حدود 28000 دلار است.
Focus ST انتخاب های زیادی دارد و من همه گزینه ها را امتحان کردم. صندلی ها بزرگترین فاکتورهای متمایز کننده در بسته ها برای من بودند. مدل پایه صندلیهای پارچهای راحت داشت که به نظر میرسید در رانندگی طولانی به همان خوبی که در پیست هستند، کار میکنند. پکیج سطح بالای ST3 دارای صندلیهای Recaro چرمی بود که در قاب عریض من بسیار سفت به نظر میرسیدند، اما اگر خیلی نرم نمیشدند در مسیر بهتر عمل میکردند. بسته ST2 به نظر میرسید که بهترین سازش را داشته باشد زیرا Recaros چرمی جزئی داشت که در عین سادگی راحت و راحت به نظر میرسید. اگرچه ST2 من را مجبور میکرد که برای گرفتن صندلیها یک مونروف بگیرم، اما دوست داشتم به هر حال تصمیم گرفتم دنبال یکی بگردم. MSRP برای مدل را می توان در محدوده مشابه WRX یافت.
چند قدم اول آسان بود، زیرا میتوانستم ماشینها را به دلیل متغیرهای منطقی از لیست حذف کنم، اما اکنون به احساس من در هر ماشین مربوط میشود و این همان جایی است که معضل فعلی من را درگیر میکند. آیا من به سراغ WRX می روم و از مزایای سیستم چهار چرخ متحرک لذت می برم و در عین حال به فضای داخلی کمی اسپارت تر نگاه می کنم؟ یا فوکوس ST را با فضای داخلی کمی بهتر انتخاب کنم، اما فقط چرخ های جلو را به حرکت در می آورد؟ WRX نیز سریعتر از خط تولید می شود اما فقط به عنوان یک سدان در دسترس است. اگرچه من سوباروی دیگری در گاراژ خود دارم و با کار بر روی و تنظیم موتورهای سری EJ بسیار آشنا هستم، موتور جدید FA به اندازه موتور Ecoboost در فورد برای من ناشناخته است – بنابراین هر دو در زمین بازی برابر هستند.
این دو خودرو در برخی موارد بسیار شبیه به هم هستند، اما هر کدام تجربه رانندگی منحصر به فرد خود را دارند. آیا باید جای خالی گاراژم را به یکی از محبوبهای هاتچ، سدان چهار چرخ متحرک بدهم یا شاید چیزی کاملاً خارج از هنجار انتخاب کنم؟
[Image Credits: Ford, Subaru]