نکات خرید ماشین

تاریخچه امپریال، بیش از یک ماشین (قسمت دوم)

[ad_1]

Rare Rides Icons به تاریخ امپریال امروز ادامه می‌دهد، پس از قسمت اول که ما را در نقطه‌ای که تبدیل به یک نقطه عطف آیرودینامیکی ناگوار می‌شود، رها کرد. برای جریان هوا آماده اید؟

گلگیرهای بزرگ جاروبرقی امپریال به تخته های عریض منتهی می شوند در حالی که چراغ های رانندگی خود را روی ساقه ها جلوی کار مشبک کروم فوق العاده راست و رسمی نشان می دهند. اجساد از انواع مختلف اتوبوس ساخته شده بودند و نشان هایی از لبارون و دیتریش، در میان دیگران، بر روی آنها بود. اما این دوره جدیدی از طراحی آیرودینامیکی در کرایسلر بود و همه این ظاهر قدیمی باید به پایان برسد.

اساس آنچه که سومین نسل امپراتوری 1934 شد جریان هوای کرایسلر بود. کرایسلر با خودروی جدید خود آرزوهای بزرگ و جسورانه ای داشت و با افتخار Airflow را به عنوان اولین خودروی تولید داخلی با اندازه کامل معرفی کرد که از ساده سازی به عنوان مبنای طراحی استفاده می کرد. اشکال صاف سوراخ‌های تمیزتری در هوا ایجاد می‌کرد و به معنای مقاومت کمتر بود. این به معنای عملکرد بهتر، عملکرد بسیار آرام‌تر و نمایه‌ای کاملاً جدید برای خودروهای سایز کامل بود.

پروژه جریان هوا در اواخر دهه بیست در مرحله طراحی خود بود، زیرا مهندسان کرایسلر آزمایش تونل باد را با کمک یکی از آقایان اورویل رایت انجام دادند. هدف نهایی این بود که بهترین و طبیعی‌ترین اشکال مقاومت در برابر باد را کشف کنیم که هنوز هم می‌توان آن را روی یک خودروی سواری اعمال کرد (زیرا نمی‌توانست فقط بدنه هواپیما باشد). امروزه یک طراح بدون نفس آن را یک می نامد روش طراحی ارگانیک اما چنین اصطلاحاتی در آن زمان واژگان نبودند.

تا آوریل 1930 بیش از 50 آزمایش با اشکال مدل مقیاس انجام شد. آنچه کرایسلر پیدا کرد این بود مد روز شکل رسمی دو جعبه به طور کلی اگر به عقب رانده می شد آیرودینامیک تر بود. در کنار آموزش در مورد ساده سازی، مهندسان روش های جدید ساخت و ساز را در نظر گرفتند. یک شاسی مجزا با یک بدنه ساخته شده در بالا، سنگین و ناکارآمد بود، حتی اگر آن چیزی بود که عموم به آن عادت داشتند (و می خواستند).

“اما تک بدنی چطور؟” کرایسلر گفت. وزن کمتر و سفتی بیشتر به معنای خودروی بهتر بود ، بنابراین آنها به آن روی آوردند.

ساختار unibody و بدنه آیرودینامیک پیشرفت هایی بودند که قبلاً در دنیای خودرو دیده نشده بود. Airflow و همتایانش بدنه‌های فولادی کامل با سازه‌های فولادی در زیر می‌پوشیدند، بدون اینکه درگیر سنتی درختان مرده باشند. کرایسلر از طراحی خود بسیار خرسند بود، که همچنین به توزیع وزن بسیار ایمن‌تری کمک کرد. ماشین‌های دو جعبه‌ای وزن زیادی روی چرخ‌های عقب داشتند، با بدنه‌های سنگین و موتورهایشان در پشت چرخ‌های جلو – مشکلی که در هنگام بارگیری کامل تشدید می‌شد. با حدود 75 درصد وزن در عقب، فنرهای برگ بسیار سفت لازم بود که سواری سخت تری را به همراه داشت. در شرایط کشش کمتر از ایده‌آل، هنگامی که لاستیک‌های عقب آزاد می‌شوند و سپس ماشین را مانند یک آونگ به اطراف می‌چرخانند، این به معنای بیش فرمانی خطرناک نیز بود.

جریان هوا با حرکت دادن موتور خود به جلو، روی چرخ های جلو، این مشکل را برطرف کرد. این بدان معنی بود که محفظه سرنشینان نیز به جلو حرکت می کرد، بنابراین وزن در وسط متمرکز شد و هیچ کس روی اکسل عقب نشسته نبود. در نتیجه، جریان هوای رو به جلو کابین حدود 54 درصد وزن خود را روی چرخ‌های جلو قرار می‌داد که در هنگام بارگیری با افراد، توزیع وزن تقریباً 50:50 را ایجاد می‌کرد. نیازی به فنرهای عقب سخت نیست ، که باعث می شود کیفیت سواری و هندلینگ بسیار بهتر شود.

پیشرفت آیرودینامیک “سری جریان هوای امپریال” در سال 1934 با شعار جدید “ماشین فردا امروز اینجاست” معرفی شد. پیشنهادات قبلی در زمینه ساخت خودرو از بین رفته بود، زیرا شکل کارخانه امپریال به یک کوپه دو در، سدان چهار در یا لیموزین چهار در بلندتر محدود می شد. زمانی که این خودرو عرضه شد، سه فاصله بین دو محور مختلف ارائه شد: CV با 128 اینچ، CX با 137.5 اینچ، و طولانی ترین CW با 146 اینچ. مدل‌های CV از یک کرایسلر 324 اینچ مکعبی (5.3 لیتری) هشت خطی استفاده می‌کردند که برای اولین بار دقیقاً همان موتور مورد استفاده در همتای کرایسلر خود بود. خودروهای CV مقرون به صرفه‌تر از مدل‌های امپراتوری قبلی خود بودند و از 1625 دلار یا کمتر از 34000 دلار شروع می‌شدند. CX قد میانی به سبک های بدنه چهار در به نام های سدان، لیموزین یا لیموزین شهری محدود می شد.

CX یک جهش مناسب در قیمت به 2,345 دلار (48,700 دلار پیش فرض) بود و فضای زیادی برای کرم سری CW ایجاد کرد. فاصله بین دو محور 146 اینچی CW با طول و قیمت عرضه شد، نام کامل آن Imperial Custom Airflow Series CW بود، زیرا نام سفارشی برای نشان دادن یک تریم برتر بازگشته است. مانند CX، CW به‌عنوان سدان، لیموزین یا تاون لیموزین در دسترس بود، اما از بزرگ‌ترین 385 اینچ مکعبی (6.3 لیتر) هشت خطی استفاده می‌کرد. آن موتور یک لیتر بزرگتر از بزرگترین موتور موجود در کرایسلر ایرفلو بود. CW با وجود تمام ماهیت بزرگش، حتی 5000 دلار یا 103900 دلار را تنظیم کرد. گیربکس های پایه ایمپریالز سه سرعته دستی بودند ، در حالی که مشتریان دارای فاصله بین دو محور طولانی تر ، دستی 4 سرعته با سرعت بیش از حد دریافت می کردند.

در اوایل دهه سی، امپریال در کلاس فوق لوکس (محافظه کارتر) در کنار رولزرویس فانتوم III، کادیلاک سری 90، پاکارد دوازده و مرسدس بنز 770 قرار داشت. 106 CX سطح متوسط ​​و 67 CW سفارشی سطح بالا. با توجه به این ارقام، یک مشکل بلافاصله برای کرایسلر آشکار شد: اکثریت قریب به اتفاق مصرف کنندگان از ظاهر طراحی جریان هوا، در هر ظاهری، متنفر بودند. شکل‌های رادیکال، توری بزرگ و فقدان صندوق عقب آن‌ها را نادیده می‌گرفت. یک سال پس از جریان هوا ، کرایسلر نسخه جدیدی از مدل رایج ترین Six را با نام Airstream منتشر کرد. در حالی که اساساً یک تازه سازی سنگین بود، Airstream ظاهر معمولی کرایسلر داشت. کرایسلر امیدوار بود بتواند Airstream را به همراه مدل‌های halo Airflow بفروشد و فروش بیشتری را افزایش دهد.

اما آنها مجبور نبودند چیزی را درام بیاورند، زیرا Airstream بلافاصله از Airflow پیشی گرفت. Airstream سنتی تر و در نتیجه جذاب تر بود و هزینه بسیار کمتری نسبت به Chrysler Airflow داشت، بسیار کمتر از Imperial مغرور. Airstream در سال اول خود پنج به یک و در سال 36 از 9 به یک فروش بیشتر داشت. در همین حال ، سری Imperial در سال 1935 به C-2 ، C-3 و CW تغییر نام داد و تا حد زیادی ادامه سال قبل با استفاده از مواد باقی مانده ساخته شده برای مدل مدل 1934 بود.

تغییرات واقعی برای سال 1935 شامل تغییر اندازه CX (C-2) بود که فاصله بین دو محور آن را از 137.5 اینچ به 137 کاهش داد. فروش محدود از سال اول Imperial در سال 1935 با 2598 C-2، 125 C-3 و 32 CW ثابت ماند. پایان جریان هوا نزدیک بود.

سال 1936 آخرین سال برای Airflow Imperial بود، زیرا یک سال زودتر از برادر کرایسلر خود خم شد. یک جلوپنجره مشبک متمایز، یک قسمت عقب اصلاح شده (دیگر صاف) که به غیر از لاستیک زاپاس، یک محفظه چمدان را برای ذخیره‌سازی اجازه می‌دهد، و سقفی کاملاً فولادی، جدید بود. اتومبیل های نهایی دوباره تغییر نام دادند و به سری C-10 ، C-11 و CW تغییر نام دادند. C-10 در سال 36 4.500 فروش داشت ، اما C-11 به 75 نمونه کاهش یافت ، در حالی که CW تنها 11 فروخت. از اولین سال خود ، قیمت پایه حدود 20 درصد در C-10 و 5 درصد در C -11.

کرایسلر با نسخه سوم امپریال ریسک کرد و عموم مردم با «یا نه» پاسخ دادند. سال بعد، کرایسلر با چهارمین امپریال پاسخ داد که به شکل خود بازگشت و مجبور شد پایگاه مشتریان سنتی خود را به بازار بازگرداند. تا دفعه بعد.

[Images: Chrysler]

خودی TTAC شوید. با عضویت در ما، آخرین اخبار، ویژگی‌ها، موارد TTAC و هر چیز دیگری را که به حقیقت درباره خودروها می‌پردازد، دریافت کنید. خبرنامه.



[ad_2]

Source link

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *