طراحی ماشین

ترورهای دو موتوره شماره 1: آلفارومئو بیموتور 1935

[ad_1]

یادداشت سردبیر: این اولین مورد از یک سری گاه به گاه است.

انزو فراری شما احتمالاً می‌دانید که او کیست، به لطف برند خودرویی که در سال 1947 راه‌اندازی کرد – اما چیزی که احتمالاً نمی‌دانید این است که il Commendatore قبلاً یک افسانه بود، سال‌ها قبل از اینکه زونا خودش را بفروشد … و دو موتوره، مسابقه آلفارومئو Bimotore از سال 1935 بخش بزرگی از دلیل آن است.

این پروژه احمقانه ای هم نبود. این وحشت دو موتوره از سر ناچاری متولد شد – به هر حال، لزوم شکست دادن اتحادیه خودروهای آلمان و مرسدس بنز “پیکان های نقره ای”.

برای ارائه کمی زمینه، آلمانی‌ها کاملاً صحنه بین‌المللی موتوراسپورت را در طول دهه 1930 در هم شکسته بودند. تلاش‌های اتحادیه خودرو و مرسدس بنز به همان اندازه که تیم فرمول 1 مرسدس بنز در دهه گذشته، اگر نه بیشتر، غالب بوده است. این دوران هانس استاک – پدر اسطوره رالی آینده هانس یواخیم استاک – دوران Avus برلین بود و تقریباً در همان زمانی بود که لوگوی آشنا “چهار حلقه” برای اولین بار روی دماغه یک ماشین ساخت آئودی ظاهر شد. دوران مردان شجاع، مهندسی پیشرو، و لغزنده، فریبنده باد، و مبارزه با مرگ بود. و در میان همه اینها، تیم مسابقه آلفارومئو – اسکودریا فراری – در مسابقات معمولی در اختیار آن ها بود.

در سال 1935، فراری از آن خسته شده بود و مصمم بود با یک مفهوم ساده فریبنده نبرد را به آلمانی ها برساند: اگر یک موتور خوب باشد، دوتا موتور باید بهتر باشه.

کلمه کلیدی در اینجا “فریبنده” است

بنابراین، انزو این ایده را داشت. او قصد داشت یک مسابقه دو موتوره بسازد. او مهندس خود، لوئیجی بازی را از عملیات معمولی روزانه بیرون کشید و به او وظیفه ساخت تا ماشین جدید را مخفیانه بسازد تا تیم های آلمانی قبل از ظاهر شدن در پیست وقت پاسخگویی نداشته باشند.

آنها با هم دو موتور هشت سیلندر خطی 3.2 لیتری سوپرشارژر آلفا P3 را انتخاب کردند که تیم از سال 1932 کار می کرد (با افرادی مانند تازیو نوولاری و لوئیس شیرون – راننده ای که آنقدر سریع بود که بوگاتی در نهایت یک هایپرکار را به افتخار نامگذاری کرد. او) و مشغول ساختن جانور شد.

به یاد داشته باشید، این انزو فراری بود. انزو، “آیرودینامیک برای افرادی است که نمی توانند موتور بسازند” فراری – و به راحتی می توان تصور کرد که او با تمسخری که انتظار داشتید به خودروهای سبک Auto Union نگاه کرد. او کاملاً معتقد بود که کلید شکست تیرهای نقره ای در ایجاد قدرت بیشتر از آنهاست و Bimotore قطعاً این کار را انجام داد. تنظیمات دوگانه P3 آلفا قدرت شگفت انگیزی (برای زمان خود) 540 اسب بخار را ارائه می دهد. در همین حال، یک فورد مدل T معاصر حدود 20 اسب بخار قدرت تولید می کرد، در حالی که Auto Union Type B به «فقط» 375 اسب بخار قدرت داشت.

بنابراین، روی کاغذ به نظر می رسید که آلفا یک ضربه بزرگ داشته است – اما در عمل، ایده ساده فریبنده “دو موتور” ثابت کرد که واقعا چقدر می تواند فریبنده باشد.

برای شروع، پیشرانه بسیار پیچیده بود. بزی یک موتور را در جلو و دیگری را در عقب و پشت راننده قرار داد. هر موتور نیرو را از طریق یک میل محرک به یک گیربکس واقع در مرکز می فرستاد، که سپس قدرت ترکیبی دو موتور را از طریق یک سوم میل محرکی که به محور عقب می رفت. هر موتور مخزن سوخت مخصوص به خود را داشت که در دو طرف راننده نصب شده بود و سوخت را از طریق سیستم خود به مجموعه هشت کاربراتوری خود پمپاژ می کرد.

اگر می‌خواهید با طرحی پشت‌دستمال از آنچه در آنجا اتفاق می‌افتد دنبال کنید و سرتان را خارانید، اشتباه نمی‌کنید: این بخش‌های متحرک زیاد است، پیچیدگی زیاد، بسیار زیاد است. انبوه، و کلی چیزهای اشتباه!

با این حال، چهار ماه پس از شروع آنها، مسابقه فراری و بازی با اسب بخار بالا تمام شد. این به طور خاص برای رقابت در کلاس Formula Libre (بخوانید: Run what ya brung) در مسیرهای مسابقه ای مانند Tripoli، Avus و Monza طراحی شده بود – و زمان آزمایش آن فرا رسیده بود.

در تئوری، بله – در عمل، خوب…

فراری یک جفت خودروی آلفارومئو بیموتور فرمول لیبره را در گرندپری 1935 طرابلس وارد کرد که توسط نوولاری و شیرون هدایت می شد.

بدون شک آلفاها سریع بودند، اما اضافه شدن جرم موتور دوم، سیستم سوخت دوم، و میل‌های محرک که در سرتاسر خودرو به این طرف و آن طرف می‌رفتند باعث می‌شد که ماشین‌ها خیلی سریع‌تر از اتویونیون‌های نسبتاً پر وزن از لاستیک‌هایشان عبور کنند. نوولاری زودهنگام پیش افتاد اما مجبور شد پیت کند تنها پس از سه دور برای لاستیک

در مجموعه دوم تایرهای خود، آلفای نوولاری به طور قابل توجهی بهتر عمل کرد – این بار چهار دور دوید قبل از اینکه دوباره برای لاستیک و سوخت پیت کند.

علیرغم تمام تمرینات هوازی اضافی برای خدمه پیت، مزیت قدرت عظیم آلفارومئو و سرعت خط مستقیم (آنطور که انتظار داشتید در پیچ ها زباله بود) آنها را در رقابت نگه داشت و آنها در نهایت چهارم و پنجم شدند (نوولاری جلوتر بود) از Chiron).

این برای Bimotore مثل همیشه خوب بود. ماشین در هر جایی که مسابقه می‌داد، به نوعی شبیه به این بود: سریع – اما گرسنه، تشنه، سخت کوک کردن، به‌طور شگفت‌آوری شکننده، و هرگز واقعاً در رقابت برای پیروزی در مسابقه نبود… اما این بدان معنا نیست که ماشین یک شکست کلی بود. نوولاری در نهایت یک رکورد جهانی را برای مایل پرواز پشت فرمان Bimotore به نام خود ثبت کرد و به سرعت 321 کیلومتر در ساعت (حدود 208 مایل در ساعت) رسید و اطمینان حاصل کرد که آلمانی ها نمی توانند عنوان آرزومند “سریع ترین خودروی جهان” را به خود اختصاص دهند.

که برای اهداف بازاریابی، مطمئناً می توان آن را یک برد نامید.

به هر حال این برداشت من است. بهترین و درخشان ترین ها چه فکر می کنند؟ آیا ربودن آن رکورد جهانی یک پیروزی بزرگ برای تلاش های فراری در اینجا بود یا آلفا اشتباه کرد که او را برای یک دهه دیگر در راس تیم مسابقه خود نگه داشت؟ شما در نظرات به من بگویید.

[Image: Konstantin Egorychev/Shutterstock.com]

یک خودی TTAC شوید. با عضویت در خبرنامه ما، آخرین اخبار، ویژگی ها، موارد TTAC و هر چیز دیگری را که به حقیقت در مورد خودروها می رسد، دریافت کنید.



[ad_2]

Source link

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *