بیو گرافی ماشین ها

1965 پروژه جهنم ایمپالا ، قسمت 8: اصلاحات ، ملاقات با چترهای کریستو

مقدمه • قسمت 1 • قسمت 2 • قسمت 3 • قسمت 4 • قسمت 5 • قسمت 6 • قسمت 7 • قسمت 8 • قسمت 9 • قسمت 10
در آخرین قسمت پروژه جهنم Impala ، Chevy مجهز به دیسک ترمز و من در Interstate 5 برای برخی از راه های جاده ای به سبک Generation X برخورد کردیم. در اواخر سال 1991 ، من روند ارتقاء حیاط آشغال را ادامه دادم و ماشین چند مایل بزرگراه بزرگراه را بالا رفت.
من بخاری را با طراحی یک صفحه جدا شده برای پوشاندن محفظه هسته تبخیرکننده فعال کرده بودم ، که زمستان دوم من را با ماشین بسیار دلپذیرتر کرد … اما سپس بلبرینگ های موتور دمنده شروع به جیغ زدن کرد. 26 سال از بخشی که تأمین کننده کم قیمت The General احتمالاً 1.04 دلار برای آن هزینه کرده بود چندان هم بد نبود ، اما من پس از چند ماه که مجبور به پوشیدن چند پیراهن فلانل گرانج در حین رانندگی نبودم ، خراب شدم.
اگر می پرسیدید چه اتفاقی برای تجهیزات تهویه مطبوع اصلی ایمپالا افتاده است ، من تمام قطعات را به دوستم پل (که در ارتقاء موتور 283 به 350 در تابستان 90 کمک ارزشمندی کرد) دادم. او با استفاده از ترکیب عجیب و غریب 1965 Impala و 1980 Fiat Brava اجزای کنترل آب و هوا ، این سیستم AC Field Field Expedient Engineering را در موستانگ 67 خود به هم زد. این دکل به دمای قفسه گوشت موستانگ حتی در گرم ترین روزهای آناهیم نیز می دهد ، گرچه تمایل به پاشیدن تراکم در سرتاسر مسافر دارد.
از آنجایی که این نسل از شورولت تمام سایز به گونه ای طراحی شده بود که توسط گروهی از افراد که هر شیفت را با یک بسته شش تایی از Country Club شروع می کردند ، ترکیب شوند ، من تصور کردم که فن دمنده بخاری به راحتی قابل دسترسی است. مطمئنا ، آن بود قابل دسترسی در خط مونتاژ ، قبل از نصب گلگیر و کاپوت ، اما معلوم شد که یک درد جدی در الاغ روی یک ماشین کامل است. به هیچ وجه بد نیست که بخاری را در ولوو 240 تعویض کنید.
موتور دمنده جایگزین کمتر از 20 دلار جدید بود (و هنوز هم ، 20 سال بعد) ، بنابراین تصمیم گرفتم که این بار دچار اشتباه شده و از مسیر قطعات ناخواسته اجتناب کنم.
Aaaah ، لذت رانندگی در زمستان بدون جمع و جور کردن مانند مرد میشلین!
تعویض فنرهای عقب افتاده ، همراه با اتصالات توپ جلو و دسته های بازوی کنترلی ، اکثر مشکلات سرگردان در بزرگراه خودرو را برطرف کرد. با این حال ، کمک فنرهای کاملا بازی شده-بدون شک توسط مانی ، مو ، و جک در حدود 1979 نصب شده بودند-ماشین را بسیار تند و خوش دست کرده بود. من یک مجموعه کامل از KYB Gas-A-Justs جدید را در Lee Auto Supply به فروش رساندم ، و ماشین پیچ ها را به شیوه نیمه مدرن شروع کرد.
استفاده از رنگهای مختلف پرایمر خاکستری و مشکی ، بعلاوه پتینه معمولی که در مواقع خشکی ساحلی کالیفرنیا هرگز ماشین نمی شستید ، واقعاً به من کمک می کرد تا ظاهر ماشین هنری را که همیشه در ذهن داشتم بدست آورم.
تقریباً در این زمان ، من به طور کلی در مورد عکاسی و به طور خاص دوربین های فروشگاه های هک شده جدی تر شدم. من به طور عمده Kodak Tri-X 35mm خود را (فیلم انتخابی برای نسل عکاسان خبری) بارگیری می کردم ، و متوجه شده بودم که می توانید دوربین های یکبار مصرف اولیه را باز کنید و آنها را با فیلم خودتان بارگیری کنید. فقط برای عکسهای زمستانی غم انگیز ایمپالا با درختان اسکلتی و واگن پینتو!
ماشین واقعاً همانطور که در زمان خرید ماشین در نظر گرفته بودم شروع به ظاهر کرد. رنگ براق خاکستری صنعتی که مالک قبلی روی فیروزه اصلی تاهیتی آن را چسبیده بود به یک استتار شهری ریز تبدیل شده بود. بافت
ماشین را با دوربین های یکبار مصرف ، دوربین های سوراخ دار ، دوربین های پانورامای 2.99 دلار و غیره بار می کردم و در سفرهای عکاسی طولانی بیرون می آوردم. شب ، من یک اتاق تاریک در حمام برپا می کردم و ساعت به ساعت داکتول را صدا می کردم.
زندگی بدی نبود ، اما رکود اقتصادی در اوایل دهه 1990 و تجربیات بحرانی ویتنام/واترگیت/انرژی در سال های شکل گیری من به من نشان داد که بقیه عمر خود را صرف انجام کارهای گوناگون می کنم. مرد کم فشار شامپاین بزرگ را نوشید و خندید. سرانجام ، The Downpresser Man همه کسانی را که حداقل 10 میلیون دلار در حساب بانکی خود نداشت جمع آوری می کرد و آنها را برای حمل بیل باطله های مادون رادیواکتیو اورانیوم مایل در مرکز آموزش مجدد یادبود Spiro Agnew در صحرای یوتا ارسال می کرد. در همین حال ، من قصد داشتم از رانندگی ایمپالا لذت ببرم.
والدین سخت کوش من در مورد ماندن من و ماشین بدبختم در محل زندگی خود ، وقتی شرایط مختلف زندگی من در 10 آپارتمان فقیرانه 10 نفر به هم ریخت ، خوب برخورد کردند ، بنابراین من با بازسازی و تقویت اصطبل 1880 به آنها کمک کردم. گاراژ چرخانده-بی فایده در حیاط پشتی خود ؛ یک فرد کم نور با نصب یک درب گاراژ نیمکره در دهه 1950 ، ساختار را بی ثبات کرده بود و زلزله 89 در عرض چند ثانیه از کل زمین خورد. هنگامی که به پروژه رسیدم ، کل ساختمان توسط دو وسیله پشتیبانی می شد که کابل های فولادی را به صورت مورب از گوشه به گوشه کشیده بود.
با این حال ، من مجبور شدم وقت خود را در معادن نمک The Downpresser Man بگذرانم. برای فارغ التحصیلان کالج در اوایل دهه 1990 دقیقاً صفر شغل واقعی در کالیفرنیا وجود داشت ، اما آژانس های معتبر مجموعه وسیعی از برنامه های کم دستمزد/کم اعتبار در دسترس داشتند. از آنجا که من می توانم 60 WPM را تایپ کنم و وزن 150 پوند را بالا ببرم ، من هم دمای اداری و هم دمای صنعتی سبک را انتخاب کردم. این بدان معناست که ، روزی ممکن است خود را در یک کراوات و کفش های مشکی براق ببینم ، پرونده های پزشکی را تنظیم کنم یا تلفن را با یک قلم تیره و روشن گوشت گوساله روشن کننده فلورسنت پاسخ دهم … و روز دیگر ممکن است جعبه های مواد شوینده را روی هم چیده باشم. در کارخانه صابون سازی برای یک دوره دو هفته ای ، هوندا دل سولز 1992 ژاپنی و محافظ پلاستیک تازه را با دو مایل از اسکله بندر ریچموند به حیاط رانندگی کردم ، جایی که آنها روی واگن های قطار و کامیون های حمل و نقل بارگیری شده بودند. صدها ، هزاران دل سولز ؛ من در پرکردن 30 ثانیه متخصص شدم ، در حالی که سایر زمانها با پیدا کردن کد امنیتی رادیو (آن ها را به خاطر دارید؟) در دستکش ، وارد کردن آن به استریو ، و پیدا کردن آهنگ های گانگستری-رپ یا متال برای پخش در حین کار ، به Del Sols خود صعود کردند. پنج دقیقه رانندگی از اسکله
Impala هنگام حضور در مشاغل با دمای سبک صنعتی هیچ مشکل خاصی ایجاد نکرد ، زیرا اکثر همکاران من با ماشین آلات مشابه کثیف کار می کردند ، اما مدیران در برنامه های اداری معمولاً به من دستور می دادند ماشینم را خیلی دور پارک کنم از محل این بدان معناست که من وقت ندارم پیاده و از ماشین دورافتاده ام پیاده بروم و از آن لذت ببرم و از تنهایی خوشی در تعطیلات ناهار لذت ببرم. در عوض ، من مجبور شدم مرگ آرام شایعات اداری را در اتاق استراحت تحمل کنم. خوشبختانه ، اکثر زندانیان اداری دمای هوا را نادیده می گیرند و من ملزم به شرکت در مکالمات نبودم.
در همین زمان ، من این زیور آلات بسیار زیبا را برای ریچارد نیکسون به دست آوردم (در ابتدا برای نصب روی نازل دوش شخص طراحی شده بود ، به طوری که دوش احساس می کند نیکسون تف کردن روی شما) و آن را به جلوپنجره Impala وصل کنید. من بیشتر عمر خود را با وسواس با پسر اورنج کانتی گذرانده ام (انحرافی که برای ورود به اینجا بسیار طولانی است) و بنابراین زیور آلات کلاه Tricky Dick فقط احساس شد درست.
ایمپالا به یک ماشین مسافرتی طولانی مدت ، راحت و قابل اعتماد تبدیل شده بود. در اواخر سال 1991 ، من در ایالت 5 به سمت جنوب حرکت کردم تا بتوانم نوعی ماشین متا-هنری را با یک اثر هنری عمومی مشهورتر انجام دهم.
در 9 اکتبر 1991 ، 3100 چتر غول پیکر کریستو و ژان کلود در امتداد دره های داخلی باز شد ، یکی در ژاپن و دیگری در ایالات متحده.
چترهای آمریکایی کریستو در امتداد قسمت Grapevine در Interstate 5 (که به عنوان محیطی برای “Hot Rod Lincoln” جاودانه شد) ، در 75 مایلی شمال لس آنجلس نصب شد.
در آن زمان ، شما هنوز می توانستید 126 فیلم تهیه کنید ، و من تعداد زیادی عکس تیره و تار در دوربین های 50 اینستاماتیک فروش 50 در حیاطی گرفتم. امروزه شما فقط از یک برنامه در دوربین گوشی خود برای گرفتن عکس های وحشتناک مانند این استفاده می کنید.
اما نمی توانید Flash Cubes را برای iPhone خود تهیه کنید!
پس از بازدید از چترهای کریستو ، به سمت جنوب رفتم تا با دوستانم در تریلر پارک Irvine Meadows West UCI دیدار کنم.
آیین های نامفهوم هنوز در IMW روز مرسوم بود.
صندلی عقب ایمپالا ، یک واحد کاپریس 66 ، که من آن را در شرایط بسیار مناسب و ارزان در Recycler پیدا کرده بودم ، برای خوابیدن در سفر بسیار راحت بود.
در راه بازگشت به شمال ، دوباره از چترها دیدن کردم. در این زمان ، بادهای شدید برخی از چترها را واژگون کرده و یک زن را کشت و چندین نفر دیگر را زخمی کرد و کریستو نیز بلافاصله آنها را برچید.
زمان بازگشت به دفتر و انبارهای The Downpresser Man فرا رسیده است. مورد بعدی: کمربندهای شانه ، وثیقه از دانشگاه.

مقدمه • قسمت 1 • قسمت 2 • قسمت 3 • قسمت 4 • قسمت 5 • قسمت 6 • قسمت 7 • قسمت 8 • قسمت 9 • قسمت 10

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *